خداحافظی با عیش
سلام ما وقتی از مسافرت مشهد برگشتیم تصمیم گرفتم که کم کم شیر را از هستی بگیرم که در صبح روزپنج شنبه 94/2/17 دیه بهش شیر ندادم ... روزهای خیلی سختی بود مدام دور خودش می چرخید و بغض میکرد می گفت عیش م ...عیش م ...عیش م خیلی اذیت شد الهی بمیرم الان هم که 5 روز گذشته هنوز یادش نرفته و بهانه گیری میکنه ... خدایا خودت نگهدار همه بچه ها و هستی گلی من باش ...
نویسنده :
مامان هستی
11:10